چند روزه ننوشتم؟؟
مهم نیست!
وقت داشتم (یا به عبارت بهتر می تونستم) کتاب کتابخونه رو پس میدادم
داداشی
چقد خوبه خبر داشتن
چقد خوبه بودن
حس بودن
حس «وجود»
تولدم بود
کلی خوش خوشانم بود
کیک خوشمزه و ربع سکه و گوشی و عطر خوشبو و ....
هییی
ایول تحویل
منم مهم بودم خبر نداشتم انگار!!
البته حالم در حد تیم منتخب جهان بد بود ولی خوب مهم نیست
زنده ام٬ این مهمه
دوستای خوب دارم
این مهمه
امروز انتخاب واحد بود
سیستم ... به اعصابم!
تو حذف و اضافه باید درست کنم
وگرنه پدرم درمیاد!!!
هفته دیگه هم دانشگاه شروع میشه
البته ما که حالا نمیرییم هاهااا
هنوز غصه منده
البته حس می کنم داره بهتر میشه
حالش نه
شرایط
نه
این راهش نیس
اگه ناراحتی
اگه خودتو گم کردی
مشکل آدما نیستن
نباید تارک دنیا شد
نباید تنها شد
باید تن ها شد
باید بود
باید با آدما بود
باید «زندگی» کرد
سر زندگی
مشکل آدما نیستن
مشکل اون توئه
توی وجودت
خودت
کودک درون
اونو پیدا کن
دوستاتو داشته باش
حتی بیشتر از همیشه
بگرد
نشین
پاشو
حرکت کن
سکون٬ رکود
یعنی مردن
از ایمان
باور
نیروی عجیب و پرنفوذ ذهن
از کودک درون
حرف میزنن
خودشون
الان برعکس عمل میکنن؟
خوب نیست
یه کم باور لازمه
فقط یه کم باور و امید..........
چه جالب..
منم دو روزه دلتنگ آبجیم شدم...
بینمون شکرآب شد ...
خیلی دلم واسش تنگ شده...
دعا کن که آبجی گلم برگرده پیشم و تنهام نذاره
آخییی!
برمیگرده .... مطمئن باش
پیش منم بیا آبجی